شفای عاجل
???شفای عاجل
عجیب است. این روزها صدای شیطنت بچه ها از کوچه به گوش نمیرسد. دیگر کودکی زنگ خانهها را نمیزند که توپش رابخواهد. حتی توپ هم از گوشهی خانه ماندن خسته شده است.سکوت کوچه میگوید انگار بچهها هم فهمیدهاند که چیزی، این دنیای بزرگِ بسیار کوچک را تهدید کرده. این روزها بیرون رفتن برای همه آرزو شده است.کجای کار ما بزرگترها مشکل داشت؟شاید آنجایی که همدیگر را راحت ملاقات میکردیم و شکری بجا نمیآوردیم. مقصر ما نبودیم. چه کسی فکرش را میکرد دنیا به اینجا برسد؟!صدای روضهها و گریههایی که از عمق وجود فریاد میزدیم، چه راحت به آرزو تبدیل شد. نماز جمعه از شهرهایمان کوچ کرده. شاید به گوشش رسیده باشد که ما جمعهها برای یک ساعت بیشتر خوابیدن نماز جمعه را تعطیل میکردیم. گویی هر روزمان جمعه است و چه سخت است زندگی در جمعههای پیدرپی.انگار همه چیز از بزرگ شدن ما شروع شد. ما استغفارهای زیادی بدهکار هستیم.حتما در لحظه هایی به این فکر کردهایم که چه نعمتهای بزرگی داشتهایم و از آن بیخبر بودهایم و البته میدانیم که خدای ما ارحم راحمین است. میدانم که میداند لابلای حوادث، مچاله شده ایم؛ و میدانم اینجا همه جای جهان خالی است بی تو.هر چند دیر است؛ ولی تازه معنی حرف مادربزرگ را فهمیدهام. دکترها وسیلهایی بیش نبودند. و کاش هیچوقت یادمان نرود جز تو پناهی نداریم!
خدایا شفای عاجل بین المللی عنایت کن.
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
آدمهای خوب زندگی
???آدمهای خوب زندگی
در طول زندگی خداوند کسانی را سر راه ما قرار میدهد که بی حد و اندازه خوب هستند و برای پیشرفت ما بی دریغ تلاش میکنند. گاهی اوقات که ناچارا از آنها دور هستیم. بی اندازه دلتنگشان میشویم اما وقتی که به یاد آنها میافتیم انقدر پیش ما خاطرهی خوب از خود به جا گذاشتهاند که ناخوداگاه لبخند بر روی لبهایمان نقش میبندد.
چه خوب است که هر کدام از ما آدمها طوری رفتار کنیم که وقتی دیگران میخواهند از ما یاد کنند با خاطرهی خوب از ما یاد کنند.حضرت محمد (ص) : همنشین شایسته همانند عطر فروش است ، اگر چیزی به تو ندهد بوی عطرش به تو خواهد رسید.
✍به قلم: #ف_آقابیگی
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://kazive.kowsarblog.ir/آدم-های-خوب-زندگی
?? @kazive ??
کرونا
???کرونا
این روزها شاکی نیستم، اما خسته و دلتنگم. دلتنگ برای قدم زدن در دشتهای سرسبز سرزمینم. دل تنگ از ندیدن عزیزانم. ای مهمانِ ناخواندهٔ کوچک که حتی به چشم نمیآیی! با تمام کوچکیات، دلهایی را به وسعت یک ایران برای یکدیگر تنگ کردهای.
بگذار برایت حقیقت رابگویم؛ ای نحسترین ویروس! تا دیروز قدر طبیعت را نمیدانستم. اما امروز که مجبورم از پشت شیشه پنجره، طبیعت زیبای اطرافم را تماشا کنم؛
سخت دلتنگ شدهام برای چمنهایی که روزی بیتوجه روی آنها پا میگذاشتم و رد میشدم. برای عزیزانی که کنارم بودند و آرامش بخش وجودم؛ ولی اکنون بین ما کیلومترها فاصله افتاده. تنها دلخوشیام این روزها این شده است که صدای آنها را از پشت تلفن میشنوم.
سخت دلتنگم، برای لمس دستهای پینه بستهی پدر و مادرم. برای بوسه هایی که بر پیشانی آنها میزدم. خوب میدانم این روزها هم تمام میشود؛ و از این دورهی سخت هم به سلامت عبور خواهیم کرد. ای هم وطن به روح خستهات آرامش بده. بگو ما سختتر از اینها را هم پشت سر گذاشتهایم. به پویش همگانی در خانه بمانیم، لبیک بگو.
میدانم الان میزبان درد و رنج هستی ولی روزهای خوب رهایی به زودی از راه میرسند. دوباره خورشید سلامتی در وطن طلوع خواهد کرد و از این روزها فقط خاطرات تلخ قرنطینه در ذهنمان بهجا خواهد ماند.
کرونا! تو که میخواهی بروی، زودتر برو. با تمام بدیهایی که داشتی به ما درس زندگی آموختی. باور کن ما درس را خوب یاد گرفتیم. بیا زودتر برو؛ ما آنچه را که باید فهمیدیم. ما آموختیم که قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم.
✍به قلم: #ف_شیرپور
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://kazive.kowsarblog.ir/کرونا-39
?? @kazive ??
بهر پناه آمدهام
???بهرپناه آمدهام
چند ساعتی است میزان دلتنگی خونم بالا زده. وقتی متوجه شدم این میزان از حد طبیعی بالاتر است، تصمیم گرفتم دلم را برای چکاب به دست دکتری ماهر بسپارم. از شرمساریِ دقیق مصرف نکردن تجویزهای قبلی، سرم را پایین انداخته بودم. فقط گفتم: بیپناهم، بهر پناه آمدهام، پناهم میدهید؟! ندایی از درونم پاسخ داد: مگر در پناه نیستی؟! این تویی که گاهی زیر سقف پناهگاه بودن را فراموش میکنی؛ دارو را داری، اما در مصرفش کوتاهی میکنی. اما دکترت به حدی بخشنده است که باز هم ویزیتت میکند. اما تجویز همان تجویز قبلی است: «براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد، كه فرج من، فرج شما نيز هست.»
?كمال الدّين ، ص 485.
الهی بحق قلب زینب صبور
?عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج?
✍به قلم: #س_سرشار
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://kazive.kowsarblog.ir/بهر-پناه-آمده-ام
?? @kazive ??
هرچه خدا خواست همان میشود
???هرچه خدا خواست همان میشود
شب دوازدهم فروردین برادرم از مغازه که برگشت با تعجب گفت:« آجی، مثل اینکه فردا مردم میخوان سیزده بدر برن بیرون!» گفتم:« چی!! بیرون!! تو این وضعیت؟!» گفت:«آره کلی از مغازهها نوشابه و مرغ و … خریدن» صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم آسمان نمنم دانههای مرواریدش را پایین میریزد. به یک ساعت نکشید که صدای رعد چنان بلند شد که حس میکردم، هر لحظه سقف خانه روی سرم فرو بریزد.
از صدای رعد و شدت ریزش باران خندهام گرفت.
به برادرم گفتم:«این مردم برای یه لذت کوتاه، حاضرن حتی سلامتی خودشونو به خطر بندازن، ولی خدای رحمان طور دیگهای مصلحت دونسته. آخه حتی اگه وجود ویروس تو منطقه ما یه احتمال باشه، مگه نباید برای دفع خطر احتمالی هم دقت کرد» وقتی سردی هوا و رعد و برق شدت گرفت، یاد این آیه از قرآن کریم افتادم که: «َعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ» «چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است»
?قرآن کریم،بقره/۲۱۶
✍به قلم: #س_سرشار
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://kazive.kowsarblog.ir/هر-چه-خدا-خواست-همان-می-شود
? @kazive ?