مسبب هلاکت
لفظ “الجاهلية" درقرآن كريم به چهار واژه اضافه شده:
۱ - ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ
۲ - أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ
۳ - تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ
۴ - حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّة ِ
اول : فساد امت به سبب فساد قلب ها.
دوم : فساد امت به سبب فساد حاکمیت.
سوم : فساد امت به سبب فساد زنان.
چهارم: فساد امت به سبب تعصب نژادی وقبیله ای.
این چهارعامل سبب ذلت وهلاک امت می شوند.
توهم بزرگی
یک آدم ساده لوح را در نظر بگیرید که یک حلقه تو دستش گرفته، و فکر می کند پشت فرمانِ ماشین نشسته، و درحال رانندگی می باشد. تازه، فخرفروشی هم می کند، و می گوید ماشینِ من حرف نداره و…
به این آدم می گویند: «مُختالِ فَخور»
«مُختال»–> آدم خیالاتی و خیالباف، که فکر می کند از دیگران بهتر است.
«فَخور»–> آدم فخر فروش.
«مُختالٍ فَخور»–> کسی که نه تنها خیال می کند از دیگران بهتر است، بلکه فخرفروشی هم می کند.
قرآن کریم، آدم «متکبّر» را به مُختالِ فَخور وصف می کند، که وصف جالبی است.
آدم متکبر، شخصی خیالاتی است که فکر می کند، فضیلت و برتریِ خاصّی نسبت به دیگران دارد. این یک خطا واشتباه می باشد.هم چنین فخرفروشی و تکبّر هم دارد. این هم خطای دوّم.
از دستورات لقمان حکیم به فرزندش این است که: وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا، إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ لقمان۱۸؛ پسرم! با بیاعتنایی و تکبّر، روی خود را از مردم برمگردان.. و مغرورانه بر زمین راه مرو.. زیرا خداوند هیچ مُختالِ فَخور و متکبّر مغروری را دوست ندارد.
به سبک خدا
الله تعالی در داستان حضرت یونس در سوره های مختلف هر وقت از رفتار حضرت یونس انتقاد می کند اسمش را ذِکر نمی کند.
حتی زمانی که به رسول الله(صلى الله علیه و سلم) امر می کند که هم چون یونس در مسیر دعوت و اصلاح، کم طاقت و کم صبر نباشد نام «یونس» را به میان نمی آورد.
بلکه می فرماید مانند صاحب ماهی نباش: «فٱصبِر لِحُکمِ رِبِّکَ وَ لاتَکُن کَصاحِبِ الحُوت…» قلم ۴۸ ؛ پس برای حکم خدای خود صبر کن و مانند صاحب ماهی مباش.
و یا می فرماید: «وَ ذَاالنّون إذ ذَهَبَ مُغاضِبا…» انبیاء۸۷؛ (به یاد آور حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت.
ولی در جاهایی که می خواهد از او تجلیل کند او را با اسم«یونس» ذکر می کند.
این یک نکته ی تربیتی بسیار ریزبینانه است، که هر وقت می خواهیم از یکی انتقاد کنیم بگوییم: بعضی ها این کار راانجام می دهند در حالی که این کارشان درست نیست…
ولی وقتی می خواهیم تشویق کنیم، مخصوصا کار خوب یا رفتار خوب شان را، حتما با ذکر اسم شان ازایشان قدردانی کنیم.
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ صافات ۱۳۹ ؛ مسلّماً یونس هم از زمره پیغمبران بود.
در این جا چون از رسالت یونس بحث می کند، اسمش را ذکر می کند و در بقیه آیات که از فرار یونس از قومش و ترک آن ها با خشم و غضب بحث می کند با ضمیر«او» از او یاد می کند.!!!
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ صافات ۱۴۰ ؛ زمانی، او به سوی کشتی پُر (از مسافر و کالا، بدون اجازهی پروردگارش، از میان قوم خود) گریخت.
أبق به فرار بچه ها از خانه و ترکِ همراه با قهر گفته می شود.
الله تعالی می فرماید: یونس علیه السلام وقتی دید قومش ایمان نمی آورند، غضبناک از میانشان رفت و با حالت قهر آن ها را ترک کرد. گوئی ترک مأموريت، معنای قهر از خانه دارد و از پيامبری هم چون يونس انتظار نبوده از قومش که منکر دعوتش بودند قهر کرده و ميدان رسالت را ترک کند. برای همین الله تعالی این رفتار یونس را ملامت می کند(وَ هُوَ مُلِیم)
چون دعوت گر و اصلاح گر هرگز با مخاطبان خودش قهر نمی کند.!!!!
گام اول ۱ ذیالقعده
بزرگترین گنج
بسیار سعی کردم تا بدانم موسی(علیهالصلاةوالسلام) چه چیزی در آن دختر دیده بود که ده سال از عمر پر برکتش را وقف مهریه وی کرد…؟!
تا اینکه جواب را در کلام پروردگارم یافتم:
«تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ…» (قصص،25)
[با شرم و حیاء قدم برمیداشت…]
پروردگارم در وصف همسرِ پیامبرش، از چهره و اندامش سخن نگفت، بلکه بزرگترین گنجِ وجودش را که حیاء بود، به معرض توصیف گذاشت!