چرا ظهور طول کشیده؟
ظرف وجود
روزی شاگردی از استاد خود خواست که درسی به یاد ماندنی به وی دهد. استاد به او یک استکان آب و یک قاشق نمک داد و از او خواست نمک را داخل استکان ریخته و آب را بنوشد. شاگرد می بیند خیلی شور و بد مزه شده و نمی تواند آن را بخورد.
سپس به او کوزه آبی داده و می گوید یک قاشق نمک داخل آن بریز و بخور. شاگرد به راحتی از آب کوزه می خورد.
استاد این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد : کاملاً معمولی بود. چون مزه شوری نگرفته بود.
استاد می گوید نمک همان نمک بود اما ظرف ها فرق می کرد.
این سعه صدر است.
رنجها و سختیهایی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو میشود، همچون یک مشت نمک است و این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگ تر و وسیع تر شود، میتواند بار آن همه رنج و اندوه را به راحتی تحمل کند.
مشکلاتی که به ما هجوم می آورند یکی هستند اما ظرف وجودی متفاوت است.
یک شخص با دیدن این مشکلات رشد پیدا می کند مانند حضرت ایوب(علیه السلام) یا امام حسین(علیه السلام).
یک شخص هم تا یک مشکل می بیند خودش را می بازد و عاقبت به شر می شود.
در تاریخ بسیاری از افراد بودند که با یک مشکل کوچک در زندگی همه چیز را کنار گذاشتند، نه نمازی، نه روزه ای، نه خدایی…
ما باید ظرف وجودی مان را بزرگ کنیم.
موجودی کافی نیست
خریدش تمام شده بود. کارت رو داد به صاحب مغازه که مبلغ را با کارت حساب کند.
فروشنده کارت را کشید. گفت: «موجودی کافی نیست»!
خیلی جا خورد. گفت: من مطمئنم چند برابر این مبلغ داخل کارتم پول داشتم!
گفت: لطفا دوباره بکشید.
دوباره کشید. اینبار گفت: «رمز نامعتبر است»!
فروشنده گفت: شاید کارتتون رو کنار وسیلهای گذاشتید و خراب شده. نقد حساب کنید!
پول نقد همراهش نداشت. معامله بهم خورد.
توی راه که میرفت مدام به این جمله فکر میکرد:
نقد حساب کنید … نقد حساب کنید.
یک دفعه ذهنش رفت سمت قیامت…
کارت ها همه پر از موجودی اند… نماز، روزه، زیارت، خمس، صله رحم و …
اما اگر به ما بگویند کارتتون رو کنار چیزهایی گذاشتید که سوخته، آن موقع چه کار می کنیم؟
کنار یک غیبتی، کنار بُخلی، حسدی، غیبتی …
اگر گفتند نقد حساب کن… چیزی همراهمان هست؟
انسان باید خیلی مراقب باشد.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ…»
ای کسانی که ایمان آورده اید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند… [سوره بقره، آیه ۲۶۴]
گاهی اعمال ما با برخی از کارها ضایع میشود. مثل آزار و منت گذاری و ریا و… .
عبادت ها و اعمال ما به لطف خدا ممکن است خوب باشد، اما باید مراقب باشیم چیزی آنها را از بین نبرد.
خودمان را آماده کنیم برای قیامت، تا کارت های ما پر و سالم باشد…
آرام دل
و قسم به آرامشی در دل شب
که در آشوب لحظههایت
برمیخیزی به سویش و نور باران میکنی جوارح لک شدهات را
آنگاه در مرکز ثقل زمین راه به آسمان میزنی
شاید پایت در باتلاق زمین فرو رفته باشد
امـا
دستهایت قصه را عوض میکنند
آن زمان که به دستهایش گره خورند
و اوست که آرامِ دل است
نیازمندم
همه ما انسانها از اینکه نیازمند باشیم و احساس فقر و کمبود کنیم، ناراحت میشویم، اما معمولا اصحاب دنیا به دنبال تملق مردم هستند تا از این طریق کمبود و فقرشان را جبران کنند، اما کسی که به دنبال خواسته خدا باشد، غنای خودش را در درون خودش جستجو میکند و دیگری نیازی به تملق کردن برای مردم ندارد، چون دلبسته دنیا نیست و خداوند نیاز او را کفالت کرده، پس احساس فقر نمیکند.
انسانها از چند حالت خارج نیستند، یا به دنبال لذتهای آنی هستند که اسیر هوای نفس میشوند و به چیزی دیگر توجه ندارند، این انسان فقط به فکر لذت است و دیگری کاری به خداوند ندارد و کافر شناخته میشود. اما مومنین هم سه دسته هستند، دسته اول به دنبال منافع مادی از راه حلال هستند، اما دسته دوم بیشتر به فکر نعمتهای اخروی هستند و کمتر به نعمتهای دنیوی می اندیشند، دسته سوم ولی به فراتر از نعمتهای دنیوی و اخروی فکر میکنند و به دنبال لذت اصلی یعنی همان لقای الهی هستند.
امام علی(علیه السلام) فرمودند که من خداوند را از ترس جهنم یا شوق به بهشت عبادت نکردم، بلکه چون خداوند را شایسته عبادت دیدم، او را عبادت کردم. برخی در آخرت به مقام لقای الهی میرسند و چنین مقامی را خداوند به شهیدان وعده داده است.
خداوند به دسته اول مومنین وعده داده است که اگر با هوای نفس مقابله کنند، روزی آنها را تامین خواهد کرد، خداوند به دسته دوم مومنین هم وعده داده که اگر از هوای نفس تبعیت نکنند، غصه دنیا را از آنها خواهد برداشت تا به فکر آخرت باشند. اما وعده خداوند به دسته سوم مومنین این است که در آخرت به دیدار محبوب خودشان نائل میشوند و این بالاترین نعمت برای یک بنده عاشق خداوند است.
درس اخلاق آیت الله مصباح یزدی