کمپین موقوفه های مولا
گاه با خود میاندیشم چه کردم برای مولایم
برای آمدنش
برای رفع این همه غربت
و میبینم که هیچ
و این هیچها گاه میرسد به هست
و این هیچ و هست شد آغاز جرقه ذهن یک آدمی زاده
برای به انتها رساندن این همه هیچ
از دلش وقفی برا آمد برای یار
وقفی از جنس عمل
از جنس لبخند بر لبان
و مهر در دلان
و این شد شروع موقوفههایی برای مولا
تا شاید گرهای از کار این نیامدن باز کند
شادی از جنس مولا
جهانم
بی تو
الف ندارد
مهدی جان…
امشب چه شبی بود پر از شادی و شور
او گشت امام و همگی غرق ز نور :)
* جشن امامت حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مدرسه علمیه فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) دالاهو
آغاز آقایی
اصبغ بن نباته گويد: «روزى خدمت امير المؤمنين(عليه السّلام) رسيدم و او را ديدم به انديشه فرو رفته بود و انگشت خود بر زمين مىكوفت و يا مىسود، عرض كردم: اى امير مؤمنين(عليه السّلام) (مىبينم) بر روى زمين مىزنى آيا به آن دلبستگى دارى؟ فرمود: نه به خدا قسم هرگز ساعتى نه به آن علاقه داشتهام و نه به دنيا، لكن انديشهام به فرزندى است از نسل خودم، او همان مهدى است كه زمين را پر از عدل و دادگرى خواهد كرد همچنان كه لبريز از ستم و جفاكارى شده است؛ او دوران سرگردانى و غيبت خواهد داشت كه طىّ آن گروههائى گمراه و پارهاى ديگر نيز به هدايت دست مىيابند…»[1]
[1] ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني / ترجمه غفارى - تهران، چاپ: دوم، 1418ق / 1376ش.