مهمانی دنیا
???مهمان دنیا
امروز هنگام عبور از کوچه، چند بچه را دیدم که با مشتی خاک و مقداری آب گلی درست کرده و مشغول ساختن خانه گلی کودکانه خود بودند، غروب که شد خانه رویائی خود را ترک کرده وبه خانه خود برگشتند، به راستی زندگی دنیائی ما چقدر شبیه بازی کودکانه است.
ما یک عمربدنبال ساختن بهترین زندگی برای خود هستیم و با رسیدن مرگ بدون توجه به دنیا، راهی دنیای اخروی میشویم، امام حسن مجتبی(ع) چه زیبا فرمودند؛ که برای آسایش در دنیا طوری زندگی کنید که گویا صد سال دیگر زندهاید و در برخورد با مردم آن چنان باشید که گویا یک ثانیه دیگر زنده نیستید.*
*بحارالانوار،ج۴۴،ص۱۳۴
✍ به قلم: #ز_چایش
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://kazive.kowsarblog.ir/مهمان-دنیا-1
? @kazive ?
هدیهای ارزان اما گرانبها
پیوند: https://kazive.kowsarblog.ir/هدیه-ای-ارزان-اما-گرانبها
هر یک از ما زمانی که به یک جشن مثل جشن تولد دعوت میشویم، اگر میزبان آشنا باشد، سعی میکنیم طبق سلیقهاش کادوی مناسبی برایش تهیه کنیم و جدای از اصل هدیه، سعی میکنیم نمای بیرونی هدیه نیز شکیل باشد، چون طرف مقابل ابتدا ظاهر هدیه را میبیند و بعد محتوایش را.
اگر هم میزبان غریبه باشد، دو برابر حواسمان جمع است چون سلیقهاش را نمیدانیم و در واقع با آن هدیه، میزان سلیقه خود را نشان میدهیم.
اما نمی دانم چرا این وسواس و سلیقه را برای جاهای دیگر بکار نمیبندیم. وقتی شخصی از ما راهنماییای بخواهد، اول میسنجیم، با آن راهنمایی او کارش از ما بهتر در میآید یا نه؟!
یا وقتی عصبانی هستیم، اصلا کاری به ظاهر صحبتمان نداریم، فقط میخواهیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم، حال با هر لفظ و لحنی. اما اگر حق هم با ما باشد، خیلی به ندرت بتوانیم، طرف مقابل را متقاعد کنیم. درست است که اصل کلاممان صحیح است اما مخاطبمان اول لفظ را میشنود بعد اگر به دلش نشست، به محتوایش هم میاندیشد.
امام سجاد(علیه السلام) برای درمان بیماریهای زبان میفرمایند: “و به جاى آنچه شیطان بر زبانم جارى میسازد از فحش و بدگویى و ناسزا یا شهادت ناحق، یا غیبت از مؤمن غائب یا دشنام به شخص حاضر و مانند اینها، سخن در سپاس تو گویم و مبالغه در ثناى تو ورزم، و با تمام هستى خود ستایش بزرگى تو کنم، و شکر نعمت تو بجاى آورم، و اعتراف به احسان تو نمایم، و به شمردن نعمتهاى تو مشغول گردم.”
?صحیفه سجادیه، دعای 20
✍به قلم: خانم سحر سرشار
آرامش خدایی
پیوند: https://kazive.kowsarblog.ir/آرامش-خدایی-11
گاهگاهی که دلش میگیرد طبق عادت همیشگیاش میرود زیر سقف آسمان و به آسمان خیره میشود. ماه را میبیند که چقدر زیباست. ستارهها را نگاه میکند که میدرخشند. بعد چشمانش پر از اشک میشود.
در آن لحظه با خودش میگوید: “این همان آسمانیست، که بقیه آدمهایی که غمگیناند، به آن نگاه میکنند.” و او هم شروع به درددل با خدای خود میکند.
میگوید: “خداوندا! من به اعتبار تو تمام سختیها را تحمل میکنم. میدانم که میبینی و خود شاهد هستی. گاهی دلم آنچنان از این زمانه میگیرد که آرزو میکنم که ای کاش نبودم. خداوندا! من فقط امید و دلخوشیام تو هستی و با یاد تو دلم آرام میگیرد. “
و به راستی چه چیزی لذت بخش تر از این که دل گرفتهات را با ذکر خدای مهربانت آرام کنیکه خودش فرموده است:
“الا بِذِکرِ اللهِ تطمّئِنُ القلوب”
پ.ن: سوره مبارکه رعد. آیه ۲۸
✍به قلم: خانم فهیمه آقابیگی
فضای مجازی
پیوند: https://kazive.kowsarblog.ir/فضای-مجازی-111
خواهرش کنارش نشسته بود و با او حرف میزد اما او در عالم دیگری سیر می کرد. آنقدر غرق شده بود که خواهر که هیچ به پدر و مادر که سخن میگفتند هم توجهی نداشت.
انگار که او بود و چهار دیواری تنهایی اش، سرش خم بود چنان دخترک مودب در میان یک مجلس مهمانی.
اما این فروتنی و افتادگی نه از باب احترام بلکه از باب وابستگی به این جادوگر کوچک چند اینچی بود که چنان انسان را در خود فرو میبرد و به خود وابسته میکند که نمیتوان به راحتی از آن دل کند.
با اینکه جسماً در کنارشان نشسته است اما تمام حواسش صرف دنیای مجازی میشود چه خوب است، انسان به جای اینکه تمام وقت خود را صرف دنیای مجازی کند، فرصت را غنیمت شمارد و این تعطیلات را در کنار عزیزانش بنشیند و گفتوگو کند.
امام محمدباقر(عليهالسلام): “امروز را غنيمت شمار، تو چه ميداني فردا از آنِ که خواهد بود؟ فرصت ها را باید غنیمت شمارد عمر انسان که تنها سرمایه او است، همچون آب روان در سراشیبی، با تندی می گذرد.”
?(بحار، ج ٧٨، ص ١٧٩)
✍به قلم:خانم فهیمه آقابیگی