ما برای این چادر می رویم......
ما برای این چادر می رویم……..
رگهایش پاره پاره شده بود وخونریزی شدیدی داشت.وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت:بیارش داخل اتاق عمل….، دکتر اشاره کرد چادرم را در بیاورم که راحت تر بتوانم مجروح را جا به جا کنم. مجروح به سختی گوشه چادرم را گرفت وبریده بریده وبه سختی گفت:من دارم میروم تا تو چادرت را در نیاوری، ما برای این چادر داریم می رویم، چادرم در دستش بود که شهید شد……
خدا نکند...
خدا نكند انسان پيش از آنكه خود را بسازد جامعه به او روى آورد
تا ريش سفيد نشده كارى كنيد ، تا مورد توجه مردم قرار نگرفته ايد فكرى به حال خود نماييد. خدا نكند انسان پيش از آنكه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در ميان مردم نفوذ و شخصيتى پيدا كند كه خود را مى بازد،خود را گم مى كند. قبل از آنكه عنان اختيار از كف شما ربوده شود، خود را بسازيد و اصلاح كنيد.
( امام خمینی ، چهل حدیث، ص 208 )
آن دل ،دل نیست...
آن دل، دل نیست، گاراژ است!
این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیلهای که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت میبرد، تبدیل میشود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل میشود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو میبرد؛ غرق میکند؛ پدر انسان را در میآورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست. در آن صورت: ده بود آن، نه دل که اندر وی گاو و خر بینی و ضیاع و عقار آن دلی که انسان در آن عشق اتومبیل فلانجور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتی است! آن دلی که همهاش در آن میل جنسی موج میزند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگی نقش داشته، از اینها نام برده و میگوید دلی که اینها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جای خداست؛ جای نور است.
بیانات مقام معظم رهبری