ما برای این چادر می رویم......
11 آذر 1393
ما برای این چادر می رویم……..
رگهایش پاره پاره شده بود وخونریزی شدیدی داشت.وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت:بیارش داخل اتاق عمل….، دکتر اشاره کرد چادرم را در بیاورم که راحت تر بتوانم مجروح را جا به جا کنم. مجروح به سختی گوشه چادرم را گرفت وبریده بریده وبه سختی گفت:من دارم میروم تا تو چادرت را در نیاوری، ما برای این چادر داریم می رویم، چادرم در دستش بود که شهید شد……