نجوایی با نفس
خطاب به نفس خود میگویم:
ای بنده پست و بیهوده عمل! بدان که این روزها و شبها و وقتهایی که برای تو میگذرد، از آن ساعت که پا به این جهان نهادهای، تا آن هنگام که پای از آن بیرون خواهی کشید، مثل منزلگاههای توست، به سمت وطن اصلیات که برای اقامت و زندگی همیشگی در آن دیار آفریده شدهای.
به درستی که پروردگار مالک و صاحب قدرت، تو را به این جهت به سفر روانه نموده است که فایدههای فراوان و کمالهای بیشمار کسب کنی که عقلهای عاقلان و علمهای عالمان و وهمهای حکیمان نمیتواند به نورانیت، بهجت، شکوفایی و حتی سلطنت و حکمت و جمال و ولایت و کمال آنها راه یافته و احاطه پیدا کند.
پس اگر طبق رضایت و خشنودی آفرینندهات عمل کرده و طبق نور هدایتش حرکت نموده و نسبت به امرهایش مراقبت به عمل آوردی، از نفعهای این عمل سودهای زیاد و فضیلتهای والا حاصلت خواهد شد که هیچ یک از شمرندگان نمیتوانند شمار انواع و تعداد آنان را به دست بیاورند و هیچ یک از دانایان جهان نمیتوانند قدر عظمت آنها را اندازهگیری کنند، چه آن نه بر قلب انسانی خطور کرده است و نه چشمی آن را دیده است، و نه اثری از آن قابل بیان است.
مقدمه ای از کتاب المراقبات، جواد بن شفیع ملکی تبریزی