نجوایی با زینب(س)
نجوایی با زینب (س)
می خواهم از گذرگاه تیر حادثه ها بگذرم و نگاه خونبار شقایق را ببینم و به یاد غربت زینب و ناله های رقیه سکوت شب را بشکنم .زینب جان! می خواهم ناله های شبانه ات را در کوچه پس کوچه های غربت شام بیابم، می خواهم سینه ی شب های بی کسی را بشکافم و در گوشه ای از چشمان خونبار شقایق منزل کنم و به یاد تشنگی نرگسان عاشق، برگ های نرگسی را سیراب کنم و چهره ی سیلی خورده و پاهای تاول زده ی نیلوفری را مرحم باشم .زینب جان! تو از جور نامردان مدینه ی خویش سوختی و من هم اسیر نامردان مدینه ی خویشم .زینبم! آسمان از جور تو گریست و من چگونه سکوت اختیار کنم و قبر شش گوشه ی حسینت را عاشق نباشم . من با کوله باری از درد و التماس به کوچه ی یاد تو قدم می گذارم تا شاید نگاه تو، یاس زخمی قلبم را مرحم باشد . پذیرایم باش که در جاده ی بی کسی امید رحمت تو، نوید بخش کویر خشکیده ی وجودم است .فرشته کاظمی