عمامه های خاکی
26 فروردین 1398
عمامهاش هم مشکل حل میکرد. شب بود داشتیم با دوتا ماشین میرفتیم نزدیکهای خط. یک مرتبه یکی از ماشینها رفت تو گل. هر کاری کردیم در نیومد. بچهها کمکم داشتند نگران میشدند که یک دفعه سید علیاصغر دست برد رو سرش و عمامهاش را شروع کرد به باز کردن.… بیشتر »
2 نظر
حاء مشدد
26 فروردین 1398
رمان «حاء مشدّد» با موضوع زندگانی حکیمه خاتون (سلام الله علیها) و حدیثه خاتون (سلام الله علیها) به قلم عترت اسماعیلی به نگارش درآمده است. داستانی که از روزهای پرالتهاب بعد از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) و آغاز امامت امام زمان (عجل الله تعالی… بیشتر »
قصه دلبری
26 فروردین 1398
از تیپش خوشم نمیآمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار ششجیب پلنگی گشاد ميپوشید با پیراهن بلند یقهگرد سهدكمه و آستین بدون مچ که ميانداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهیاش تابلو بود. یک کیف برزنتی کولهمانند یکوری… بیشتر »
یادت باشد
17 فروردین 1398
دستم را گرفت و با صدای لرزان پر از حزن و دل تنگی در حالی که اشکهایم را پاک میکرد، گفت: «فرزانه دلم رو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزنی». تا این جمله را گفت تکانی خوردم، با خودم گفتم: «چیکار داری میکنی فرزانه؟ تو که نمیخواستی از زن های نفرین شده روزگار… بیشتر »
حقیقت
13 اسفند 1397
من از خودم میپرسم چرا حقیقت باید ساده باشد. تجربه من کاملا خلاف این را به من یاد داده است، حقیقت تقریبا هیچ وقت ساده نیست، و اگر چیزی بیش از حد واضح و آشکار به نظر میرسد، اگر عملی به ظاهر از منطق سادهای پیروی میکند، معمولا انگیزههای پیچیدهای پشت… بیشتر »