زمزمه عاشقانه
17 فروردین 1399
امروز وقتی حرمت را خالی از زائر دیدم،چقدر دلم تنگ شد. مولای من! غربتت را امروز با تمام وجودم احساس کردم. دل تنگم برای پنجره فولادت، هیاهوی زوارت، اشک های ….. آقای من! امروز هر زائری دوست دارد پرنده ای شود و به جمع کبوترهای حرمت بپیوندد و به دور… بیشتر »
نظر دهید »
سرزمین آرزوها
17 فروردین 1399
آری! بگذار از سرزمین آرزوهایم برایت بگویم. سرزمین آرزوهایم آنجاست که دیگری چیزی به اسم آرزو آنجا نیست. آنجا همه چیز آماده و مهیاست. آنجا نه فقیر دارد و نه ثروتمند. همه به هر آنچه که دارند راضی هستند. آنجا دره های فقر و کوههای ثروت از هم متلاشی شده… بیشتر »
امن ترین مکان
17 فروردین 1399
ماها یه عادت بدی داریم که تا مشکلی نداشته باشیم یادت نمی افتیم تو خوشی ها و خوبی ها خودمونیم و خودمون، اما روزی که به مشکل بربخوریم تازه راه کج میکنیم سمت خونه ات انگار باید حتما یه اتفاقی، تلنگری، شوکی بهمون وارد شه تا به خودمون بیایم که ببینیم چقدر… بیشتر »
بهار زندگی
09 فروردین 1399
امروز تازه فهمیدم بهار با تو چه قشنگ است آقا دلم امشب برای تو سخت تنگ است اقا سلام آقای من چه بگوئیم وچه بنویسم از دل تنگی هایی که حتی قلم هم توان نوشتن آن را ندارد از روزهای کودکیم که احساس میکردم خیلی به تو نزدیکم ولی اکنون زنگار گناه تمام وجودم را… بیشتر »
منتظر واقعی
09 فروردین 1399
*آقا جان! هر روز ۱۴صلوات برای شما میفرستم و به مادرتان هدیه می دهم. *عزیز دلم! هرروز برای سلامتی شما و نائبتان و رفع بلا از جهان اسلام صدقه می دهم. *مهربان من! سعی می کنم تا با مراقبت از حرفها و کارهایم هر روز کمتر از گذشته مرتکب گناه شوم. *مولای من! از… بیشتر »