سرزمین آرزوها
آری! بگذار از سرزمین آرزوهایم برایت بگویم.
سرزمین آرزوهایم آنجاست که دیگری چیزی به اسم آرزو آنجا نیست.
آنجا همه چیز آماده و مهیاست.
آنجا نه فقیر دارد و نه ثروتمند. همه به هر آنچه که دارند راضی هستند.
آنجا دره های فقر و کوههای ثروت از هم متلاشی شده اند.
آنجا آرامش سهم همه است و هیچ کس فکر تصاحب آرامش دیگری نیست.
هرکس هر آنچه را حق خود میداند حق دیگری نیز میداند.
آری! آنجا آرامش ابدی است و هر چیز معنای واقعی خودش را دارد.
زندگی برای آدم هایش زمانی معنا دارد که خدا را عاشقانه می پرستند نه از سر عادت؛ سجاده سبز دعا همیشه آماده است.
در آنجا نماز رابه آنکه سالها منتظرش بودیم اقتدا میکنم.
چیزی به اسم انتظار دیگر معنا ندارد.
آری! در سرزمین آرزوهای من کبوترهای سفید صلح و آشتی در پروازند.
درست متوجه شدی سرزمین آرزوهای من تنها با ظهور آقایمان معنا پیدا میکن، پس همه با هم دست به دعا بر داریم.
دعا کنیم صاحب عصر و زمانمان بیاد و آنگاه که آمد ما در خواب غفلت نباشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
به قلم: خانم فرشته شیرپور